دومین جلسه از سری جلسات هماندیشی بازآفرینی آب شهری با موضوع مدیریت غیرمتمرکز فاضلاب شهری در تاریخ 11 اسفند 1399 در سالن کنفرانس هتل اسپیناس با حضور فعالان حوزه آب و محیطزیست شهری برگزار شد.
اسامی نفرات حاضر در جلسه به شرح زیر است :
جناب آقای دکتر سید اویس ترابی | رئیس اندیشکده زیست پذیری شهری |
جناب آقای دکتر علی مریدی | استادیار دانشگاه شهید بهشتی، مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت زیستمحیطی آبوخاک سازمان حفاظت محیطزیست |
جناب آقای دکتر علیرضا نبی بید هندی | استاد دانشگاه تهران و مشاور محترم شورای شهر تهران |
جناب آقای مهندس سعید احمری | معاون توسعه و پایش اداره کل محیطزیست و توسعه پایدار شهرداری تهران |
جناب آقای مهندس علی طبرستانی | عضو و دبیر کمیته خدمات مهندسی شورای مرکزی نظاممهندسی ساختمان کشور و مشاور محترم هیئترئیسه شورای شهر تهران |
جناب آقای دکتر علیرضا نوری | مدیر مطالعات و برنامهریزی امور فنی و عمرانی، استانداردسازی و امور بحران مرکز مطالعات شهرداری تهران |
جناب آقای دکتر شهرام هاشمی مرغزار | رئیس هیئتمدیره شرکت آماتیس رابین |
جناب آقای مهندس کامبیز رحیم تبا | مدیر گروه ساختمانی رحیم تبار |
جناب آقای مهندس زنگنه | مشاور تبلیغات و برندینگ |
جناب آقای سید هادی حسینی | کمیته شهرسازی شورای شهر تهران |
جناب آقای دکتر امیر مسعود فراز | رئیس انجمن حرفه ایی نورپردازی و روشنایی |
جناب آقای دکتر حمیدرضا نامی | رئیس هیئتمدیره انجمن تولیدکنندگان ماشینهای کشاورزی |
جناب آقای دکتر رضا بیات | مدیر مطالعات خدمات شهری و محیطزیست، مرکز مطالعات و برنامهریزی شهرداری تهران |
جناب آقای دکتر رضا مستوری | مدیرعامل شرکت ابنیه پایدار سبز |
جناب آقای مهندس اصغر هاشم فروزان | فعال اقتصادی، جامعه فعالان اقتصادی شمیرانات |
جناب آقای دکتر امین شاکری | مجمع عالی کارآفرینان |
جناب آقای دکتر بستانچی | رئیس انجمن تولیدکنندگان سیستمهای تهویه مطبوع |
جناب آقای دکتر سید مهدی برقعی | استاد دانشگاه صنعتی شریف |
جناب آقای دکتر سید حسین هاشمی | استاد دانشگاه شهید بهشتی |
جناب آقای مهندس بیژن خطیبی | عضو هیئتمدیره سازمان نظاممهندسی ساختمان استان تهران |
جناب آقای دکتر زارع حقیقی | رئیس هیئت مدیره سازه های فولادی |
جناب آقای حمید رضا یعقوبی | تهیه کننده کارکردان و مجری رسمی صدا و سیما |
جناب آقای مهدی کاظمیان | مدیر قراردادهای صدا و سیما |
جناب آقای حاجتی | رئیس انجمن شرکتهای ایمنی و مهندسی حریق استان تهران |
در ابتدا نشست با گفتوگوی غیررسمی و پسازآن با تلاوت آیاتی از قرآن و سرود ملی آغاز گردید. در ادامه رییس اندیشکده زیست پذیری شهری به بیان چالشهایی همچون ناهنجاریهای اجتماعی، پسماند، تراکم، کمبود آب و فرونشست زمین پرداختند:
«در بررسیهای 10 سال اخیر در خصوص زیست پذیری شهر تهران شاهد مسیر سنتی رشد اقتصادی هستیم و حد ایمن تخریب محیطزیست را رد کرده است. هدف این نشست چارهجویی در جهت این چالشها است. چه اقداماتی لازم هست تا در آینده به شهر قابل زیست تبدیل شویم؟
مهمترین بحث تغییر الگوواره ها و رویکردهای حاکم بر توسعه شهرهای ما هست. سیستم زمین به 4 بخش هوا کره، زیستکره، آبکره و سنگکره تقسیمشده است. بعد از ظهور دوره مدرنیته در طی صدسال گذشته بشر به تکنولوژی دستیافت و متوجه اضافه شدن یک مصنوعی به رخنمود زمین شدیم که حاصل تلاش انسان به مدد تکنولوژی بوده است به نام تکنو کره. مقیاس این دستکاری بشر بهقدری زیاد بوده است که در حال حاضر این دیدگاه مطرحشده که در کنار آن چهار جزء نیاز به پذیرش تکنوکره نیز داریم.
برخی دوستداران محیطزیست در این سمت قرارگرفتهاند که باید زمین را به همان چهار بخش اصلی برگرداند و دستکاریهای بشر را پاک کرد. در طیف مقابل نظریهپردازان افراطی هستند که میگویند به مدد تکنولوژی میتوانیم بقیه بخشهای از بین رفته زمین را خودمان ایجاد کنیم. عقل و خرد میگوید که نظریههای افراطی را کنار بگذاریم و به دنبال راهحلی باشیم. تمام بخشهای باقیمانده کره زمین برای ادامه زیست این کره خاکی و بقای خودمان و برای آنکه کیفیت لازم از زندگی را بهرهمند باشیم احتیاج داریم. پس باید به دنبال راهحلی باشیم تا تکنو کره بتواند در تعادل با چهار بخش اصلی دیگر قرار گیرد و به توسعه خود ادامه دهد و وارد ادبیات توسعه پایدار شود. ما نیاز داریم در توسعه شهرهایمان رویکرد و حکمرانیمان اصلاح شود. توسعه شهری همواره سعی داشته تا به موضوعاتی همچون رفتار اجتماعی ، اقتصاد و غیره بپردازد. آنچه نیاز داریم ورود شاخه زیست پذیری در شاخههای اصلی توسعه شهری است. ما زیرساختی داریم به نام زیرساخت خاکستری که بهطور سنتی زیرساختهای حاملهای انرژی، حملونقل، آب فاضلاب، پسماند، رواناب شهری که خب کماکان نیاز به بهبود پیدا کردن دارد. مؤلفهی مهم زیست پذیری شهری ظاهر شدن زیرساخت سبز – آبی است تا در کنار زیرساختهای خاکستری بتواند خودش را نشان دهد. زیرساخت سبز- آبی درواقع پرچمدار حمایتکننده از چهار جز کره میباشد. زیرساخت سبز – آبی در هر شهری با توجه به جغرافیای سرزمینی که ایجاد میشود ارکان متفاوتی میتواند داشته باشد. در شهر تهران ارکان زیرساخت سبز – آبی شامل:
- شبکه هیدرولوژی – مدیریت یکپارچه سیل، مدیریت آبخوان و بازآفرینی آب شهری.
- شبکه کشاورزی که چرخه مواد غذایی را بتوان در آن احصال کرد.
- شبکه فرهنگی که ارزش های فرهنگی اجتماعی را بتوان در آن احصال کرد.
- شبکه اکولوژیک تنوع زیستی که زیستگاه اکولوژی زمین و اقلیم را بتوان در آن احصال کرد.
مصادیق مواردی که در خصوص زیست پذیری شهر تهران عنوان کردیم چه میتواند باشد تا شهر تهران ما به حصل پرداختن به موضوعات، به چارچوب نزدیک شود و از زیرساختهای سبز – آبی بهرهمند شده و خود را به یک شهر زیست پذیر نزدیک کند. مصادیق اینگونه هست که شهر بوم آشکار باشد، شهر با حوزههای آبریزش ارتباط داشته باشد، طراحی شهری آب محور باشد، بتواند جامعهی آبدان تشکیل بدهد و ظرفیت برد سرزمین در آن رعایت شود. حکمران و شهروند شایسته، حکمران و شهروندی هستند که آگاه بر جغرافیایی سرزمین خود باشند. بدانند سرزمینی که دارند در آن زندگی میکنند و گستره فعالیت خودشان را روزبهروز در آن افزایش میدهند بایدها و نبایدهای سرزمینشان چه هست؟
بهطور مثال در تهران و کلانشهر تهران که بهطور مجموع از پردیس تا نظرآباد را شامل میشود. همهی اینها باهم یک عملکرد رفتاری دارند، چون یک منبع آب مشترک (تمام آبهایی که در دامنه جنوبی البرز وجود دارد) مورد مصرف این شهرها است. سدهای لتیان، لار، طالقان، ماملو و امیرکبیر و آبخوان تهران منابع اصلی آب این شهرها را تشکیل میدهند. بهطوریکه آب خود شهر تهران نزدیک 700 میلیون مترمکعبش از این سدهای پنجگانه و 300 میلیون مترمکعب از آبهای زیرزمینی تأمین میشود. منتهای مراتب آیا امکان زیست در این کلانشهر با این گستردگی بارگذاری وجود دارد بدون آن که ارتباطی بین این بخشها وجود داشته باشد. به عبارتی شهردار و فرماندار تهران نمیتواند بهطور مستقل برای تهران برنامهریزی کند بدون آنکه به دغدغه ساکنان طالقان گوشه چشمی داشته باشد. طالقانیها در بالادست یکی از سرچشمههای منابع آب قرار دارند. طالقان حق دارد برای خود و فرزندان خود برنامهریزی کند اما اگر بخواهد بدون توجه به پاییندستیها مسیر توسعه خود را ادامه دهد دیگر نمیتوان در پاییندست بهطور مثال شهر تهران زندگی کرد. همینطور نمیتوان از بالادستیها انتظار داشت که بهتنهایی هزینه پاییندست را بپردازند. در آینده افق چشمانداز برنامهریزی و سیاستگذاری باید به هم نزدیک شوند و باهم هماهنگ شوند. به عبارتی باید مدل توسعه ما در این حوزههای آبریز و رودخانهها با مشارکت تمام این گروداران حوزه آبریز صورت بگیرد. همانطور که نمیتوانیم نسبت به نوع بارگذاری در حوزه آبریز سد لتیان چشمان را ببندیم. اینکه چگونه بتوانیم به این نسخه تعاملی برسیم همان دغدغه ایست که ارتباط شهر با حوزه آبریز را مطرح میکند .
اما شهر تهران در کنار این مسائل یک پدیده جالب هم دارد، حتماً در کل کشور شنیدهاید که 90 درصد مصرف آب در بخش کشاورزی قرار دارد. در شهر تهران این درصد برعکس است، در شهر تهران 89 درصد مسکونی، خدماتی و صنعتی مصرف دارد. دشت تهران 45 درصد شهری است و تنها 55 درصد کشاورزی است. به عبارتی اصل مصرف آب شهر تهران توسط جمعیت آن دارد انجام میشود. در حال حاضر جمعیت تهران نزدیک به 8600 هزار نفر است. مصرف آب آن 1 میلیارد و صد میلیون مترمکعب برآورد شده است. از این میزان 700 میلیون از سدهایی که نام بردیم بهطور مشخص برای شهر تهران تأمین میشود و 300 میلیون مترمکعب از آبخوان تهران و این در حالی است که این 5 سد هیچ آب اضافه ای برای تخصیص به شهرهای اطراف خود ندارند و آبخوان تهران هم با بیلان منفی و سالانه بیشتر از 25 میلیون مترمکعب کسری آب مواجه است. این بیخردی است که در افق 1400 بخواهیم جمعیت تهران را به 11 میلیون و 400 هزار نفر برسانیم. درحالیکه بخش اصلی مصرفکننده آب جمعیت است. اگر بخواهیم این تصویر را بپذیریم با فرض دو چالش مهم که الگوی مصرفمان را از 300 لیتر در روز برسانیم به 150 لیتر در روز و نشت شبکه آب را از 30% برسانیم به 15% ما کماکان سالانه 300 میلیون مترمکعب آب کم خواهیم داشت. ما همینالان آب نداریم، به عبارتی در تهران بحث کمآبی و فرونشست زمین پیش روی ما قرار دارد. ما نیاز داریم جمعیت تهران بهعنوان یک مؤلفه برایش اندیشیده شود. جمعیتی که ظرفیت برد تهران را رعایت کند بهطور تقریبی 5 میلیون نفر است، آنهم با فرض الگوی مصرف 150 لیتر در روز.
در بحث اکوسیستم، بخشهایی از اکوسیستمهای رود دره هایی هستند که یا بتنی شدهاند یا مدفونشدهاند یا منحرفشدهاند. تنها بخش ناچیزی از اکوسیستم رود درههای تهران باقیماندهاند که بیشتر رودخانه کن و یکبخشی هم رودخانه فرحزاد را شامل میشود. دلیل این رخداد این است که در 60 سال پیش وقتی تصمیم به شهری شدن گرفتیم رویکردمان تنها یک بعد داشت، آنها را آورندهی سیل بر شهر تهران میدیدیم و آنچه در دستور کار ما قرار گرفت مقابله و دفع سیل بود و نتیجه آن شد انحراف و از بین بردن تمام اکوسیستمهای رود دره ای، درحالیکه رود درههای تهران وظیفه اصلیشان تغذیه آبخوان تهران است و ریههای تنفسی شهر تهران هستند. موجودیت شهر تهران بر مبنای آنها امکانپذیر است و نیاز روانی شهروندان را هم تأمین میکند. برای اینکه اینکه این تصویر تغذیهکنندگی آبخوان تهران را متصور باشیم و برای آنکه بارشهای دامنه جنوبی کوههای البرز بتوانند خودشان را برسانند به آبخوان دشت تهران که در پاییندست گسل پردیسان قرار دارد باید از زون خیلی محدود آبرفت شمیرانات عبور کنند. همان بلندیهای کن و شمیرانات که متأسفانه تمرکز تهدیدهای انسانساز در همین بلندیهای شمیرانات وجود دارد که نفس دشت تهران را دارد میگیرد. این آبرفت بهطور متوسط 15 متر ضخامت دارد و با فعالیتهایی همچون ساختوساز و تونل که منجر به محدود کردنش میشوند دست به گریبان است. وقتی این روند ادامه پیدا کند، بلندیهای شمیرانات که زون تغذیهکننده آبخوان دشت تهران است را محدود خواهد کرد. تمامی رودهای تهران از بلندیهای شمیرانات جریانها را هدایت میکنند و بعد از نفوذ آبخوان دشت تهران را تغذیه میکنند. در حال حاضر ما این نظام تغذیه را بهشدت مختل کردهایم. ما هدفمان این بود شهر تهران را در برابر سیلهای واریزهایی ایمن کنیم اما در حال حاضر تهران در برابر سیلهای فلاش که ما به ازای سیل با دوره بازگشت 50 ساله است ایمن شده است. منتهای مراتب شهر تهران سرزمینی است که پدیدهی دیگری دارد به نام جریان سیل واریزه ای که وسط تابستان رخ میدهد و شهر تهران در برابر آن ناایمن است. مانند سیل 66 گلابدره یا سیل 94 رودخانه کن که اخیراً رخ داد و ده نفر از شهروندان جان خود را از دست دادند. سیلی هست که قطعات بزرگ سنگ را از دامنههای جنوبی البرز به پایین هدایت میکند. رود دره ای مثل فرحزاد که 300 متر پهنای آن بوده و 60 متر عمق داشته و بهراحتی توانایی گذردهی این جریان واریزه ایی را داشته وقتی کانالیزه اش میکنیم واریزهها دیگر توان گذر را نداشته و نمیتوانند هدایت شوند و وارد عرصه شهر شده و صدمات را به شهر وارد میکنند.
در ادامه بحث بحران فرونشست تهران است. در حال حاضر سالانه در حدود 38 سانتیمتر تراز آبخوان مینشیند. همانطور که قابلمشاهده است فرونشست دیگر تنها محدود به دشت تهران نمیشود بلکه جغرافیای سیاسی تهران را درگیر خود کرده است. ما نیاز داریم با مشارکت گروداران که شامل ذینفعان در کنار ذی مدخلان که درواقع اجزای حکمرانی هستند و در کنار آنها سمنها و دوستداران و همگی در کنار همدیگر گروداران یک سرزمین را تشکیل میدهند. ما نیاز به تشکیل جامعه آبدان داریم که در کنار تشکیل دادنش نیاز به ظرفیتسازی هم داریم.
در ماتریس تقسیمبندی قدرت بین گروداران، اداره راه و شهرسازی استان البرز کمترین منفعت و کمترین قدرت را دارد، کسی که باید برنامهریز اصلی توسعه و بارگذاری تعریف بشود، درحالیکه آب منطقه ای تهران بیشترین قدرت و منفعت را دارد. به این دلیل در بحث گروداران نیاز به ظرفیتسازی وجود دارد تا بتوانند باهم تعامل داشته باشند. باید ساختارهای مشارکتی حکمرانی محلی را شکل بدهیم. امروزه راجع به حکمرانی محلی صحبت میشود اما توجهها به سمت حکمرانی سیاسی معطوف میشود. وقتی در ارتباط با حکمرانی محلی صحبت میکنیم درواقع صحبت از مشارکت مردم در مدیریت سرزمینشان میکنیم. همانطور که کشورهای توسعهیافته به این سمت میروند و ایران تاریخی ما نیز همینگونه بوده است. بنهها نظام اجتماعی بودند که بر مبنای فناوری قنات شکلگرفته بودند و در فلات مرکزی رایج بودهاند. چند روستا در کنار هم بنه را شکل میدادند که قناتی که بهعنوان فناوری تاریخی همهمان به آن میبالیم نماد مدیریت جمعی آب بوده است. هر بنه 4 نقش مؤثر خود را داشته است که شامل سر بنه ، آبیار، دستیاران و کشاورزان که نقشهای مکملش مثل مقنی و آهنگر و پیرایشگر و ساکنین و کارگران فصلی با همدیگر کل جمعیت چند روستایی را که در قالب این بنه شکلگرفته بودند شکل میداده است. درواقع بنههای قدیمی ایران سمبل سازمان مشارکتی در حوزه آبریز هستند. صحبت از احیای مجدد بنه نیست، بحث این هست که با توجه به شرایط الآن سیاسی اجتماعی و اقتصادیمان دوباره نیاز داریم شکل جدیدی از مشارکت گروداران را فعال کنیم. درنهایت بحث بازآفرینی آب شهری، موضوع اصلی تمرکز این پنل هست که اصول آن شامل ژینایی اکوسیستمهای آبی، کاهش مقدار آب مصرفی، استفاده مجدد از آب برای مصارف مختلف، بازیافت مواد مغذی و بازیافت انرژی است.
ژینایی اکوسیستمهای آبی ما یعنی آنکه ما بتوانیم چنین چشماندازی را در 20 سال آینده تهران متصور باشیم که بهطور مثال اکوسیستم رود دره فرحزاد بهطور فصلی و تاریخی خود در قلب شهر تهران نمودار شود و بتواند بخشی از دغدغههای زیست پذیری شهری را تأمین کنند. یا در خصوص استفاده مجدد از آب اگر صحبت کنیم مبتنی است بر مدیریت فاضلاب که دارای سهگام است : 1. جمعآوری 2. تصفیه 3. استفاده مجدد از فاضلاب
موضوع استفاده مجدد از پساب کاملاً مسکوت مانده است. فرض کنید همین تهران، تمام تصفیهخانههای بزرگ ما بهصورت متمرکز در جنوب دشت تهران هست. ما 850 میلیون مترمکعب آب تصفیهشده را نمیتوانیم در مدار برگردانیم و به بالادست منتقل کنیم تا بتوانیم از بالا آبخوان را تغذیه کنیم که الآن بیلان منفی دارد. در حال حاضر ما در جایجای شهر تهران با بحران آلودگی فاضلاب بهطورجدی مواجه هستیم. در شبکه جمعآوری آبهای سطحی ، فاضلاب وجود دارد، در تونل فیروزآبادی در تمام ایام سال انبار فاضلاب خانههای مجاور به آن وصل است و فاضلاب بهطور مستقیم به آن وارد میشود و یا منطقه 22 که مسائل بزرگی درزمینه آب و فاضلاب دارد. بهطوریکه در دشتهای جنوب شهر تهران در بیبی شهربانو و کانال سرخهحصار که قرار بوده تنها از آب باران شهر تهران پر باشد درحالیکه مشاهدهشده در فصل تابستان که هیچ بارندگی در بالادست وجود ندارد در این کانال که عرض آن 15 متر است و عمقی به ارتفاع 6 متر دارد سیال فاضلاب قرار دارد. کشاورزها ازاینجا برای آبیاری مزارعشان مجرای کانال فاضلاب را میگیرند. ما میتوانیم بهجای رویکرد متمرکز به سمت رویکرد غیرمتمرکز حرکت کنیم. ما در این نشست میخواهیم از دوستان برای چالشهای این موضوع کمک بگیریم. که در مقیاس محل، مقیاس برج مسکونی ، مقیاس ساختمان وارد بحث فاضلاب و بازچرخانی آن قرار بگیریم. در خلاصه برای امکان زیست در جغرافیای شهرها بایدها و نبایدهایی در هر سرزمینی حاکم است که باید بر آنها کاملاً مسلط باشیم».
پس از خاتمه سخنان، آقای دکتر ترابی از حاضرین در جمع خواهش کردند تا پیرامون موضوع به صحبت بپردازند. در ابتدا جناب آقای دکتر طبرستانی که میزبانی نشست را بر عهده داشتند شروع به صحبت فرمودند. دکتر طبرستانی ضمن عرض سلام و خیرمقدم به دوستانی که به جمع اضافه شدند از جناب آقای بستانچی درخواست کردند تا یک خلاصه ایی از جلسه قبل بفرمایند که در ادامه به عرایض ایشان میپردازیم.
جناب آقای دکتر بستانچی ( انجمن تولیدکنندگان سیستمهای تهویه مطبوع )
ضمن سلام و عرض ادب در ابتدا گزارش کوتاهی در ارتباط با همایش چهارم اسفند که در سالن مجاور برگزار شد ارائه کردند و پس از آن به بیان دیدگاه خود در ارتباط با موضوع پرداختند. بیش از 19 تشکل حرفه ای صنعتی در این همایش حضور داشتند که به بیان نظرات پیرامون موضوعات مختلفی که در حوضه صنعت همکاران ما با آن دستبهگریبان هستند پرداختند و همفکری و همافزایی خوبی در این راستا انجام شد. در قالب این نشست گزارش کاملی در دست تهیه است تا بتوانیم گزارش را به اطلاع سایر نهادهای ذیربط برسانیم.
البته در این جلسه آقای مهندس رستم قاسمی هم تشریف داشتند و گپ و گفت صمیمانهای شکل گرفت در مورد مسائلی که اتفاق افتاد و مشکلاتی که صنعتگران داشتند راجع به آن صحبت شد. سایر جزئیاتی که در نشست بود در رسانههای مختلف منتشر گردید. مطالباتی که ما داشتیم عمدتاً مطالبات صنایع کوچک و متوسط بود.که اعضا پنل آقای دکتر ترابی توضیحات خوبی در این خصوص دادند. آقای دکتر اسلام زاده در این خصوص نیز توضیحات جامع و کاملی ذکر کردند که جمعآوریشده است. پیرامون موضوع بحث این جلسه – ما در حوضه مشکلات زیستمحیطی در شهرکهای صنعتی تقریباً میشود گفت از ابتدای تشکیل شهرکهای صنعتی مشکل فاضلاب و پسماند را داشتهایم. تصفیهخانههایی در شهرکهای صنعتی زدهشده که متناسب با ظرفیت شهرکهای صنعتی نبوده و هزینه مناسبی در آن نشده و صنعتگران این مشکل را در شهرکهای صنعتی داشته اند. بخش دیگری که ما داریم مشکل تأمین آب است. آقای دکتر فرمودند که سدهای ما ظرفیت آبی ندارند که اختصاص دهند. حالا بهتازگی لولهای از سد ماملو کشیدند به شهرک صنعتی عباسآباد. واقعیت این است که در شهرکهای صنعتی ما مشکل عمده تأمین آب و مشکل پسماند فاضلاب داریم. بحث آلودگی واحدهای صنعتی به دلایل مختلف، بخشی به دلیل فرسودگی، بخشی به دلیل تکنولوژیکی است. مشکلات متعددی وجود دارد و دستورالعمل مدونی هم برای آنها وجود ندارد. عمده قوانین و مقررات در حوضه صنعتی قوانین مقررات در حوزه کارگری است برای جامع این موارد ما قوانین و مقرراتی نداریم که امیدواریم با سلسله این نشستها این اتفاق بیفتد و ما بتوانیم دستورالعملهای دقیقتری داشته باشیم .
پس از خاتمه صحبتهای دکتر بستانچی، حاضرین در نشست به دعوت جناب آقای دکتر ترابی پیرامون موضوع به گفتوگو پرداختند.
جناب آقای دکتر سید مهدی برقعی ( استاد دانشگاه صنعتی شریف )
مسائل و مشکلات ذکرشده از دیرباز وجود داشته است و مسائل جدیدی نیست. بندهِ گزارش وضعیت آب تهران را میخواندم توسط مشاور الکساندر در سال 1352 که پیشبینی کرده بودند جمعیت تهران در 1370 به 5 میلیون نفر میرسد. ما در 1370 از 10 میلیون هم گذشتیم. من گمان میکنم جمعیت تهران در روز که تمام افراد از شهرکهای مجاور به تهران میآیند بیشتر میشود. این شهر رشد کرده است بدون آنکه زیربناهای لازم را داشته باشیم. مثال منطقه 22 مثال خوبی است و ما همین مسئله را در منطقه 14 و در منطقه 20 داریم.
در این شهر بدون ضابطه اجازه ساخت دادهشده است بدون اینکه پیشبینی بکنند آبش از کجا خواهد آمد و فاضلابش به کجا خواهد رفت. در منطقه 22 برجی ساختهشده است و بعدازآن شاهدیم که در پارکینگ منفیِ 6 استخر فاضلاب ایجادشده است. آب نشت کرده و به آنجا منتقل شده است و خودشان هم چارهی کار را نمیدانند. اینها مسائلی است که طنزگونه است. مسائل محیط زیستی آن به کنار، شما قرار هست برجی با 25 طبقه بسازید و در پایین آن دریاچه فاضلاب است. پی فونداسیون آنچه میشود؟ ایستادگی آنچه میشود؟ مقاومت آنچه میشود و چه باید کرد؟ از این موارد درجاهای مختلف شهر تهران بسیار است. ما دستبهدست هم دادهایم که این شهر را خراب کنیم و دیر یا زود این اتفاق خواهد افتاد. بههرحال از هرکجا که شروع کنیم دیر شروع کردهایم اما بههرحال باید شروع کرد. باید این اتفاقات را پیشبینی کنیم. در کشور ما حکمرانی در بخشهای مختلف ضعیف انجام میشود. بعد از کلی گفتمان و همفکری فردا روزی شاهد خواهیم بود که فردی تصمیمی گرفته و منجر به خراب شدن تمام زحمات میشود. من استقبال میکنم از اینکه یکجایی به این مسائل فکر شود و به دنبال راه چاره باشیم و برویم به سمت اینکه محیط امنتری برای خودمان درست کنیم. حق نسل آینده است که در این شهر امکانات اولیه درونشهری داشته باشد. هیچکدام اینها را ما نداریم. نکته دیگری را هم میخواهم اشارهکنم این است که در اروپا خیلی از دفاتر کار تعطیلشده است. همه در خانه کار میکنند. زندگی بعد از کرونا بسیار متفاوت خواهد بود اما ما هنوز در خواب هستیم. من صبح که به دانشگاه میروم شاهد ترافیک وحشتناک هستم. من نمیدانم مردم به کجا میروند، چرا مردم در خانه کار خود را انجام نمیدهند؟ من که تاجر هستم میتوانم این کار را انجام دهم. من که تدریس میکنم میتوانم و خیلیها میتوانند این کار را انجام دهند. اما هنوز ما متأسفانه این مسائل ابتدایی شهری را بهشان توجه نمیکنیم. و دیر یا زود گریبانمان را خواهند گرفت. ما زمانی میگفتیم که کامپیوتر میخواهی بخوانی برای چه؟ اما امروز از کامپیوتر استفاده میشود. حالا شاهدیم که از 100 دانشجوی رتبهی اولی که وارد دانشگاه شریف میشوند 92 تا از آنها وارد رشته کامپیوتر میشوند و قبل از اتمام درسشان در کانادا و امریکا کار پیدا میکنند، به آنجا میروند و با ماهی 6-7 هزار دلار مشغول به کار میشوند. این داستانها دارد اتفاق میافتد اما ما خودمان را به خواب میزنیم.
جناب آقای دکتر نبی ( استاد دانشگاه تهران و مشاور محترم شورای شهر تهران )
امیدوارم تا مسئولین از نتایجی که گرفته میشود استفاده کنند. 30 سال هست و یا شاید بیشتر انواع همایشها و طرحهای متعدد مطرحشده است اما هیچیک از اینها مورداستفاده و بهرهبرداری قرار نگرفته است. خیلی از افراد و جمعیتها به دلیل گرانی مسکن به اطراف تهران مهاجرت کردهاند و محل کارشان در تهران قرار دارد.شورای عطف که در وزارت علوم بحثش مطرح است یک طرحهایی را بهعنوان طرحهای کلان بین دانشگاهها تقسیم کرد. بخشی در ارتباط با استفاده مجدد از آب به دانشگاه تهران آمد و یکی از همکاران ما شروع به دنبال کردن این موضوع کرد و حتی استفاده از پساب در کشاورزی هم یک بخش آن بود. و نتیجه های بسیاری در این خصوص گرفته شد.
شاید بیش از هزاران پایاننامه ما در شهر تهران فقط در دانشگاهها هست در مقطع ارشد و دکترا که در همین زمینه با اقسام روشهای مختلف برای اجتماعات صحبت کردهاند. در بحث استفاده مجدد من بارها به آن اشارهکردهام که ما در شهر تهران الآن 700 میلیون مترمکعب پساب و فاضلاب داریم، این فاضلاب هرروز شما در آماری که خود وزارت نیرو و یا شرکت آب و فاضلاب بیرون میدهد این هست که تصفیهخانههایی که در مدار هستند مثلاً چه تعداد هستند و چه میزان از آن دارد وارد تصفیهخانه میشود ولی عدد قابلتوجهی نیست که پساب تولید میشود چون کنترلی بر روی خود فاضلاب وجود ندارد و این مسئله باعث شده که بههرحال در تصفیهخانهها هم راهبری درستی انجام نمیشود و پسابی که تولید میشود قابلیت استفاده ندارد. ما یک ممیزی ساده انرژی را باید در خود تصفیهخانهها انجام بدهیم. اینکه تابهحال اقدامی در این خصوص انجامنشده است شاید واقعاً فرایندها را بخواهند تغییر بدهند و بروند به سمت فرایندهای جدیدتری نه اینکه ما بیاییم در همان جنوب تهران انواع و اقسام مشابه همان را توسعه بدهیم. یا بیاییم فکر بکنیم که مثلاً از لجن چطور انرژی بگیریم و چه مقدار انرژی میتوانیم بگیریم و برای همانجا مورداستفاده قرار دهیم. بههرحال میزان انرژی مصرفی که در خود تصفیهخانهها انجام میشود واقعاً هزینه بسیار بالایی دارد. در بحث استفاده مجددی که باید دراینارتباط هم انجام شود لازم به ذکر است که آب آن کیفیت موردقبول را ندارد که بتواند چه در بخش کشاورزی و چه در بخش صنعت مورداستفاده قرار گیرد و حتی بخواهند برای دشتهای اطراف تهران آن را استفاده کنند. بنابراین من اعتقادم بر این هست که در این جلسات حضور برخی از مسئولین لازم است و از اولین جلسهای که ما در اینجا برگزار کردیم شاید بسیاری از این مسئولین فقط در همان پنل اولیه شکلگرفته در حد 10 دقیقه میآمدند و میرفتند و بقیه افراد ساعتها به بحث مینشستند و درنهایت ریاست عوض میشد و تصمیم دیگری گرفته میشد. ما همیشه در سمینارهای گروهیمان در اولین هماندیشی ماندهایم و به دومی نمیرسیم. من فکر میکنم اگر واقعاً بخواهد یک تصمیم درست و قاطع گرفته بشود در دانشگاهها کارهای بسیاری انجامشده و افراد جوان بسیاری هستند که میتوان از آنها استفاده کرد اما همهی این تصمیمات به مسئولین برمیگردد و نیاز به حضور آنها است .
جناب آقای دکتر علی مریدی ( مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت زیستمحیطی آبوخاک سازمان حفاظت محیطزیست )
ما یک نشست مشاورهای داشتهایم در خصوص تصفیه فاضلاب بهصورت غیرمتمرکز و موضوع آن استفاده مجدد از فاضلاب بود. موضوع بحث بیشتر در حوزه فنی انجام شد. به اعتقاد من در این حوزه با توجه به ظرفیتسازیهایی که انجامگرفته کمتر چالش داریم، اما در حوزه حکمرانی که شامل حوزه قوانین و مقررات و حوزه اجرا هست و از همهی اینها مهمتر حوزه بحثهای مربوط به تأمین مالی و شکلگیری بازارمشکلات زیاد است. ما کمبودهایی داریم که به نظرم میرسد نیاز به کار در این بخشها داریم. بهنوعی باید واگذاریها و تقسیم مسئولیتها صورت بگیرد و در انتها در موضوع تأمین مالی و شکلگیری بازار است.
بالاخره یکسری خدمات مهندسی ارائه میشود که در موقع ساخت بسیار دارای اهمیت است و این بسیار بازار بزرگی است. روستاها و شهرهای اطراف تهران تقریباً همه فاضلابهایشان دارد وارد خانهها میشود. در آنها یا تصفیهخانه ندارند و یا اگر تصفیهخانهای احداثشده به دلایلی آن عملکرد معمولش را ندارد.
جناب آقای مهندس حمیدرضا نامی ( رئیس هیئتمدیره انجمن تولیدکنندگان ماشینهای کشاورزی )
در اصلیترین نقطه کشور و مناطق اصلی این نقطه، مشکلات ما در حوزه کشاورزی اولویتهای بعدی را پیدا میکند. ما همیشه در بخش کشاورزی حداقل در جوامع رشد یافته این داستان را داریم که میگویند مزارع کشاورزی دارد آلودگی را وارد محیطزیست میکند. کود، سموم و بحثهایی ازایندست انجام میشود. الآن به نظر میرسد که بخش کشاورزی میتواند بهنوعی مصرفکنندهی این کارنامه درخشان جامعه شهری باشد. اجازه بدهید موضوع بحث را از این حوزه یک مرحله بالاتر بیاوریم.
من فکر میکنم این مباحث، مباحثی است که بهعنوان وظایف حاکمیتی قلمداد میشود چون منافع اقتصادی مستقیمی مستتر نیست و وضعیت فعلی حالت زیستمحیطی در هر بخشش به جهت منافع اقتصادی کوتاهمدتی بوده که حالا گروههای مختلف، چه بخش خصوصی، چه دولتی، چه ترکیب دولتی و خصوصی به این دامن زدهاند و در متمولترین کشورهای دنیا، هم در اروپا و هم در اسکاندیناوی که مردم به مسائل زیستمحیطی حساسیت بالایی نشان میدهند باز شاهد آن هستیم که اقتصاد کار خودش را میکند چه برسد به کشور خودمان که دیگر نه ساختاری برای هدایت حوزه اقتصادی هست نه هضم و درک و فهم فضاهای حتی فرهنگی. ما در این چند سال عقب رفت داشتهایم. دولت هم در این جریان به وظایف حاکمیتی خودش عملنکرده و برایش هزینه داشته است. حداکثر کاری که دولت در این خصوص کردهاست این بوده که در حوزه شهری یک مقدار نماد و درختکاری کرده اما درنهایت ما در مورد بحرانهایی شبیه به این اگر بخواهیم شبیهسازی کنیم همزمان باید دو موضوع بهصورت موازی انجام شود: 1. ابتلای اکوسیستم که هرروز هم بیشتر میشود را باید جلواش را بگیریم 2. به فکر این اتفاق باشیم و اگرنه شما برای ایکس مترمکعب فاضلاب برنامهریزی میکنید، تا تأسیسات این را آماده و سرمایهگذاری کنید حجم آن فاضلاب تبدیل به دو ایکس شده است و این چرخه هرروز هم بزرگتر میشود. در حوزه کشاورزی یکی از تجارب این بود که درواقع علیرغم اینهمه تخصص و مسائل اقتصادی بهاجبار شرایط تحریم کمی شرایط بهتر شد که آنهم در ارتباط با بحث کود بود. تمام موادی که ما استفاده میکنیم میزان نیترات بالا و غیراستانداردی دارد. اتفاقی که افتاد کود 15 هزارتومانی به 500 هزار تومان رسید، این کود ارزبر بود و دولت پول نداشت و به همین دلیل جلوی کود گرفته شد و کم شد. یعنی یک پیامد اقتصادی باعث شد تا یک مقدار در مباحث زیستمحیطی شرایط بهتری ایجاد شود. من فکر میکنم این قضیه بهعنوان اولویتهای آخر هر حکمرانی است. در شرایط فعلی این مطالبه، مطالبهای نیست که بگوییم صرفاً جامعه شهری و متخصصین بیایند و مطالعه کنند. مگر ما از این مطالعات کم داریم، این مطالعات نیاز به اجرا دارد که لازمه آن ارز و صرف هزینه است.
جناب آقای دکتر حسین هاشمی ( استاد دانشگاه شهید بهشتی )
در طی صحبتهای انجامشده در برخی موارد بنده نظر مخالف داشتم که میخواهم به برخی از آنها اشارهکنم. اولین نکتهای که میخواهم به آن اشارهکنم این است که شما موضوعی را در بحثهای سیاستگذاری عنوان کردید، قوانین و مقررات و رویکردها. ما مطالعهای را برای آب منطقهای تهران انجام دادیم در ارتباط با استفاده از پساب در استان تهران، در یک بخش از این مطالعه قوانین و مقررات مختلف را بررسی کردیم. چیزی که متوجه شدیم این بود که در قوانین و مقررات حوزه آب اساساً کاربرها هیچ جایگاهی ندارند درصورتیکه در کشورهای دیگر کاربران آب چه در بخش صنعت، چه کشاورزی و یا مصرفکننده خانگی اینها دارای وظایف و حقوقی هستند.
این حقوق و وظایف در قوانین ما وجود ندارد و بهنوعی به سازمانهایی مثل محیطزیست که میدانیم با چه وضعیتی مواجهاند یا سازمانهای دیگر داده شده است. بنابراین در تصمیمگیریها و تصمیمسازیها کاربران هیچ دخالتی ندارند. به نظر میرسد تا زمانی که این نقیصه را رفع نکنیم که بعید میدانم به این زودیها رفع شود، بخش زیادی از این مشکلات سر جایش باقی خواهد ماند. تجربه دیگر در پروژههایی که ما مشاور شرکت آب و فاضلاب کشور بودهایم این بود که آنجا این الزام وجود دارد که مشاوره عمومی با مردم انجام شود. هر جا که ما مراجعه کردیم نظر مردم با نظر مسئولین در تضاد بود و مردم درست میگفتند. مشکل بعدی ما گسیختگی مدیریتی است. در هر سازمان حتی در اتاقهای مجاور شما صحبتهای متفاوتی را میشنوید. در ارتباط با بحث پساب من به یک نمونه اشاره میکنم. الآن در تهران مشکل تأمین آب صنعت را داریم و در بخش کشاورزی مشکل آب را داریم. آب منطقهای تهران در پروژه سدهای جنوب تهران میآید آب رودخانهها را تصفیه کند و بعد اینها را در سدهایی در جنوب تهران ذخیره می کند به وسعت 5 هزار هکتار که در محاسبات ما بالغبر 35 درصد تبخیر است، بهاندازهی آبی که شما میخواهید از خزر به سمنان منتقل کنید. وقتی میگوییم در جنوب تهران تغذیه زیرزمینی بکنیم و مطالعات این را نشان میدهد که نیاز به تغذیه آب زیرزمینی وجود دارد میگویند چون مربوط به دفتر و بخش دیگری است آب کنترلش از ما خارج میشود. این گسیختگی در تمام این ارکان وجود دارد. مشکل دیگر بهطور مثال قانونی که برای آب گذاشتهاند. قانونی به نام قانون آب که در ادامه نوشتهاند منابع آب و پس از آن منابع آب تجدید پذیر عنوانشده. هنوز در این کشور تفاوت آب، منابع آب و منابع آب تجدید پذیر معلوم نیست. وزارت نیرو متولی آب است اما ما 120 میلیارد مترمکعب آب نداریم. در کشور ما 400 میلیارد مترمکعب آب وجود دارد. تعریف خود آب در کشور مشکل دارد. در مدیریت شهری 900 میلیون مترمکعب تلفات آبداریم و این درحالی است که در موضوع آب مشکلداریم. در کل تعاریف مشکلداریم، چون در تعاریف دچار مشکلیم در تعیین وظایف هم مشکلداریم.
مورد بعدی در بحث تصفیه غیرمتمرکز، برعکس شما من اعتقاد دارم هم تهران جذاب است برای رشد جمعیت و هم ما دچار رشد طبیعی جمعیت خواهیم شد. اینکه با چه شیبی به سمت بالا برود موضوع دیگری است. مشکل آب هم ما به آن حادی نداریم بلکه مشکل بد مصرفی داریم. در تهران 350 لیتر به ازای هر نفر مصرف میکنیم. بحث تلفات آب را هم کنار بگذاریم. در بحث تصفیهخانهها در استان تهران در مطالعاتی که ما انجام دادیم در استان تهران 56 تصفیهخانه دیدهشده. پس میتوان گفت بهنوعی متمرکز نیست. شرق تهران در حال حاضر 13 تصفیهخانه دارد. از تصفیهخانههایی مثل اکباتان، شهرک غرب، قیطریه تا تصفیهخانه جنوب تهران. اینکه ما سیستمهای تصفیه را ببریم در مقیاس خیلی کوچک در مقیاس ساختمان، به نظر بنده خیلی از موردهایی که در مقالات و گزارشها میخوانید اینها موردی هستند یعنی بهطور مثال اگر شما به کره جنوبی بروید، در سئول بله دانشگاهش سیستمی را برای جمعآوری و بازچرخانی به وجود آوردهاند، اما در مناطق مسکونی این اتفاق میافتد و امکانش هم وجود ندارد و نه بسیاری از ساختمانهای ما این قابلیت رادارند. ساختمانهای ما در بهرهبرداری از یک سیستم گرمایش و سرمایش دچار مشکلاند. تنها راهی که میشود جلوی فاضلاب را گرفت قطع آب هست که آنهم امکانپذیر نیست. دسترسی سیستمهای ما بسیار پایین است حتی در مقیاس بزرگ، در مقیاس کوچک که شرایط بدتر است. تقریباً تمام تصفیهخانههای کوچکمقیاسی که ما در مقیاس روستایی زدیم با شکست مواجه شده است. بحث فقط آوردن فنآوری نیست، بحث در بهرهبرداری است. اینها بافرهنگ ما همخوانی ندارد. ساختمانها درگرفتن شارژ مشکلدارند، چه کسی میخواهد هزینههای مربوط به تصفیه را بپردازد؟ ما میتوانیم الگوی نیمهمتمرکز را متناسب با نیازمان توسعه دهیم. یکی از دلایلی که تصفیهخانهها در تهران به این شکل نیمهمتمرکز هستند به دلیل دوستان سازمان محیطزیست است. الآن قوانین شما اجازه استقرار تصفیهخانه را نمیدهد، وقتی به شما میگوید 500 متر از آخرین نقطه مسکونی فاصله بگیر، شما در تهران چطور میخواهید این نقطه را پیدا کنید. قوانینی که سازمان محیطزیست در بخش استقرار دارد با هیچ منطقی سازگار نیست چون تأثیر فنآوری را در بحث آلودگی در نظر نمیگیرد. ایدهای که من میتوانم در این مبحث به شما بدهم سیستمهای هیبرید است. بحثی که مطرح است این است که ما فاضلاب را در جنوب تصفیه میکنیم، آن را به شمال بفرستیم و تغذیه آبخوان کنیم یا فضای سبز را آبیاری کنیم. اگر سیستم خاموش شود و برقش دچار مشکل شود، اگر بهجایی متصل نباشد ایجاد مشکل میکند. ایدهای که میتوان پیاده کرد این است که بر روی همین شبکه فاضلاب که بهزودی بخش زیادی از آن افتتاح میشود تصفیهخانههایی را در نقاطی که امکانپذیر است ایجاد کنیم در مقیاس کوچک و درزمانی که نیاز دارید آب را از طریق آن برای فضای سبز و یا نیاز شهری تأمین کنید و درزمانی که نیاز ندارید جریان را به شبکه وارد کنید. نمونه این الگو در مشهد هم اجراشده است.
جناب آقای مهندس بیژن خطیبی ( عضو هیئتمدیره سازمان نظاممهندسی ساختمان استان تهران )
بنده یک عقبگردی در خصوص بخش مصارف داشته باشم و پسازآن به موضوع ساختمان خواهم پرداخت. ما چیزی را که در بخش آب غافل شدهایم درصدهایی است که در کشور ما وجود دارد. بهطور مثال کشاورزی 90 درصد با کمی بالا و پایین. اگر دانشگاههایمان را تعطیل کنیم و برای دیدن کشاورزی به دوبی برویم و بعد به بحث اجرا برویم موفقتر خواهیم بود. ما 30 سال هست که داریم مقاله میدهیم، تحقیق میکنیم ولی آدمهای عملگرا در مجموعه وجود ندارند. ما در بحث آبیاری در همین دوبی با آبیاری تحتفشار در فضای سبز شاهد حجم بسیار بالایی از فضای سبز در آنجا هستیم. آب هم ندارند و بهوسیله آبشیرینکن این کار را انجام میدهند.
بعد در شهر تهران دعوا بین شهرداری و فضای سبز هست که به آنها حقابه داده شود. اگر ما تنها 10 درصد و یا 20 درصد آبیاریمان را در بخش کشاورزی اصلاح کنیم کل صنعت و مصرف خانگی ما که تنها 10 درصد است را پوشش دادهایم، حتی اگر در آن بخش انرژی نگذاریم. بنابراین اصلاً احساس میشود که وزارت جهاد کشاورزی دولت در بحث الگوسازی برای کشاورزها مشکل دارد. در بحثهای آبیاری قطرهای و تغییر الگوی کشاورزی مقاومتهای زیادی هست و هیچ همتی همروی آن نیست. من همیشه فکر میکردم که ما چرا کشاورزی را اصلاح نمیکنیم و اینهمه در ارتباط با مصرف آب ساختمانی داریم صحبت میکنیم. اما در بحث مصارف خانگی و تا حدی بحث فاضلاب لازم به ذکر است که 8 درصد مصرف ما در بخش خانگی است، در شهر تهران چون کشاورزی ندارد اکثر آب برای مصرف خانگی میرود. ما در الگوهای مصرفمان نیاز به فرهنگسازی داریم. مورد دوم رعایت مقررات ملی ساختمان است که سادهترینش همیشه تبلیغ میشد. برخی مهندسان در ساختمان دقت کافی را ندارند اما همانهایی که با دقت هم ساخته میشوند بعد از مدتی که بهطور مثال سر دوشها میگیرد و سر شیلنگی را باز میکنند تا فشار بالا رود که مصرف در آن صورت بالا میرود. ما بحث نگهداری و مراقبت را در مبحث 22 موردتوجه قرار نمیدهیم چون هیچ دولتمردی به آن توجه نمیکند حال چه در مصرف انرژی در موتورخانهها و چه در بحث مصرف آب. بنابراین مشکل اینجا است که ما در بحث جرائم محیط زیستی و اقتصادی و امکانسنجی دچار مشکلیم. اینقدر بهای آب پایین است که من همیشه مثال گاز را میزنم. در یکخانهای هوا سرد است، شومینه و گاز روشن است و وقتی افراد خانه گرمشان میشود پدر خانه میگوید پنجره را بازکن نه آنکه شومینه را کم کن. آب هم الآن به همین صورت است. ما در هر پروژهای که کارفرما دولتی بوده است و چه خصوصی میگوید که اصلاً من چرا باید بر روی آب خاکستری کار بکنم و لوله گذاری مجدد بازگشت انجام دهم و یا تصفیهخانه بگذارم تا از آب خاکستری استفاده کنم. خب آبی که کنتور میاندازد هزینهاش از این پایینتر است. در بخش دولتی هم بهطور مثال وقتی میگوییم مدرسه را الگوی سبز کنید همین مشکل را داریم. بنابراین تا زمانی که قیمت آب واقعی نشود در کشور مشابه بنزین ارزشش حفظ میشود. در همه جای دنیا هرکدام از واحدها صنعتی برای خود تصفیهخانهای دارند و فاضلاب را به یک استانداردی میرسانند و بعد به تصفیهخانه خود شهرک منتقل میکنند. ما چون قیمتی برای محیطزیست نداریم، جریمه محیطزیست را میدهیم و خروجی را به آبخوان منتقل میکنیم. چه کسی گفته است اروپاییها فرهنگ دارند، به نظر بنده فرهنگ با زور و جریمه است یعنی اگر اروپایی را جریمه چراغقرمزش را برداریم تبدیل به بیفرهنگترین آدمهای روزگار میشوند. به همین دلیل من احساس میکنم در مباحث قیمت واقعی آب، جرائم زیستمحیطی ما اگر تجدیدنظر شود، اگر همین امروز دانشگاهها تعطیل کنیم و بگوییم همین مقالاتی که نوشتهایم را برویم و شروع کنیم برای اجرا فکر کنم حدود 30 سال در مملکت جلو خواهیم افتاد.
جناب آقای دکتر رضا مستوری ( مدیرعامل شرکت ابنیه پایدار سبز )
بنده در ادامه صحبتها جناب خطیبی ادامه خواهم داد، در سال 81 پایاننامه ارشد بنده تحت نظر آقای دکتر برقعی در ارتباط با تصفیه پساب کارواش بود. من در آن زمان این پایاننامه را به دلیل کاربردی بودن انتخاب کردم. و امروز یک مقایسه گریزی میخواهم بزنم. سادهترین چیز در شهر بیمارگونه تهران در ارتباط با قیمت کارواش. سادهترین کارواش تونلی که خدماتی نداشته باشد در اروپا و آمریکا 1 دلار یا یورو است.در نیویورک قیمت سرانه آب خانگی 2.38 دلار است یعنی 2 برابر قیمت شست و شوی ماشین، در سوئیس که همه زندگی آنجا را مثال میزنند قیمت آب 4 دلار به ازای مترمکعب آب است و در کشورهای اسکاندیناوی به همین صورت اما در ایران قیمت متوسط کارواش 15 -20 هزار تومان است درحالیکه قیمت آبی که پرداخت میکنند درنهایت حدود 1000 تا 1200 تومان است.
بهشخصه چون از سال 81 حدود 11 کارواش را در تهران ما آبشان را بازچرخانی کردهایم البته بهصورت دکور اگر اعتراف کنم. خیلی از این کارواشها آبشان بهصورت رایگان تمام میشود، آب چاه هم استفاده نمیکنند بلکه از آب شهر استفاده میکنند. خب ما در مملکتی که برقش مفت است زندگی می کنیم. قبض آب منزل را من همین شب گذشته چک کردم 40 هزار تومان بود به عبارتی زیر 2 دلار. شما در هر جای دنیا که این را عنوان کنید متعجب میشوند. یک فهرستی هست در دنیا در ارتباط با بهای آب که من به بچهها بهعنوان تکلیف کلاسی میدهم، تا پارسال ریاض ارزانترین قیمت آب را داشت با 3 سنت و ما امسال رکورد زدیم 0.28 سنت است. ما قبض آبمان در ماه برای یک خانواده 4 نفرِ 2 دلار میشود. پارسال من یک سفر داشتم به اروپا، یک صاحبخانه اروپایی بود و تنها جملهای که گفت این بود که من مهمان شما در ایران بودم فقط خواهشی که از شما دارم حمام که میروید دوشتان کوتاه باشد! ما در شهر تهران رتبه 12 در دنیا را داریم نسبت جمعیت کلانشهرمان بالای 10 میلیون به جمعیت کل کشور است. این تمرکز جمعیت در تهران است که رودخانهها و منابع آبش را خشکاندهایم. یک بن بستی هست به همراه سایر بن بست ها در ارتباط با موضوع آب. ما تصفیهخانه میزنیم، آب را که مجانی میدهیم. تصفیهخانه را در جنوب تهران زدهایم و خروجی تصفیهخانه را میدهیم بابت سبزی که 5 هزار تومان است. در دنیا به ما خواهند خندید که اینقدر هزینه و انرژی صرف میکنیم. در آخر من میخواهم تأکید کنم، تا زمانی که بهای آب و انرژی اینگونه باشد هیچ طرح بازیافت آب در ایران نه حتی تا 50 و 100 سال آینده جواب نخواهد داد.
جناب آقای مهندس کامبیز رحیم تبار ( مدیر شرکت ساختمانی رحیم تبار )
با عرض سلام و ادب به بیان نظرات خود در ارتباط با موضوع پرداختند: ما از سالها پیش تصمیم گرفتیم تغییرانی در کلیه ساختمانهایمان ایجاد کنیم. بنده بحث لوکس سازی و ساختمان خوب ساختن را در طراحی لابی نمیدانستم، از اینرو شروع به فکر در ارتباط با تغییراتی در زیرساخت ساختمانها کردیم. از فاضلابی که ساختمان تولید میکند استفاده مجدد کنیم و یا مصرف بهینه آب با هوشمندسازی در تمام بخشهای تأسیساتی و بهینه کردن دستگاهها را پیگیری کردیم و با چالشهای خیلی زیادی روبرو شدیم. من حس میکنم که ما بهواسطه شرایط خیلی سختی که در این مملکت هست نمیشود همهچیز را از عمران خواست.
من خودم بعضی وقتها در مدیریت ساختمانهایی که دارم شاهدم که چقدر مسئلهدارم و فکر میکنم وای به حال کسی که میخواهد این مملکت را اداره کند. من بارها در جلسات گفتهام که بنده به این همایشها اعتقادی نداشتهام و در طی این سالها هیچ نتیجهای از این همایشها حاصل نشده است. بنده کمکم به این نتیجه رسیدم که در سیستم خودم به بچههایی که با من کارکردهاند این آموزشها را دادهام و فکر میکنم شاید اینیک برنامه بلندمدتی است که باید این آموزشها از ابتدا به بچهها برای پرورش انسانهایی با اصلاح زیرساختهای تربیتی داده شود. بنده به این نتیجه رسیدهام که اگر همین سازمانهای مردمنهاد تقویت شوند و جمعهایی مثل این جمع بتوانند قدرت بگیرند و جلوی حکمران در مسائلی بایستند. بنده حس میکنم گروه هایی مثل شما میتوانند جلوی اتفاقات ناگوار را بگیرند.
جناب آقای دکتر امیر شاکری ( عضو جمع مالی کارآفرینان )
صحبت های لازم را دوستان فرمودند و ما هم استفاده کردیم، صحبت ها از جنس دغدغه های خیلی عمیقی بود که اگر می توانست برطرف شود، کمک شایانی به بهبود وضعیت فعلی می کرد اما متاسفانه نظرهای کارشناسی در کشور ما مابه ازایی در نهادهای تصمیمگیر و سیاستگذار ندارد و مشکل اصلی همین است. ما مشکل منابع و امکانات نداریم بلکه مشکل ما مدیریت و مصرف است. ما مشکلمان این است که افرادی که بهعنوان سیاستگذار و مسئول هستند در تصمیمگیریهایشان و تدوین بخشنامههای مرتبط با زندگی مردم و کسبوکارها است کاملاً یکجانبه برخورد میکنند و بدون همفکری و مشورت و نظرسنجی از فعالین آن حوضه تصمیمگیری میکنند.
دغدغههای دوستان را اگر بهدقت لیست کنیم به یکچیز میرسیم آنهم سومدیریت ساختاریافته ایست که اگر این موضوع اصلاح شود منجر به برطرف شدن بسیاری از این مشکلات خواهد شد. ما الآن در حوزه محیطزیست و بحث شهری اگر شما شهرهای درحالتوسعه با شتاب رشد بالا را بررسی کنید مانند سنگاپور یا مالزی به یک مدل توسعهی پرشتاب میرسید که بر کارآفرینی مبتنی است. ما اگر بتوانیم حداقل شهر تهران را بهعنوان پایتخت ایران و یک کلانشهر کارآفرین که درآن از فعالیتهای کارآفرینان حمایت میشود بهخصوص فعالیتهایی که مبتنی بر نوآوری و فنآوری هستند تا این کسبوکارها چالشهای فعلی محیطزیست شهریمان را برطرف بکنند شاهد تحولی در شهر تهران خواهیم بود. ما دچار مشکلات ساختاری هستیم و من امیدوارم با عزیزان حاضر در جلسه که از نخبگان صنایع مختلف هستند بتوانیم این همفکریها و نظرسنجیها را به دستگاههای تصمیمساز منتقل بکنیم و از آنها مطالبه گری کنیم. تقویت سازمانهای مردمنهاد در حمایت از پویشهای کارآفرینان اقتصادی میتوانند در بخش مطالبه گری کمک کنند. بنده امیدوار هستم تا این اتفاق در کشورمان بیفتد.
جناب آقای دکتر شهرام هاشمی مرغزار ( رئیس هیئتمدیره آماتیس رابین )
بنده میخواهم به دو موضوع در خصوص استفاده مجدد به مخاطبانش اعلام کنم. ما باید به موضوعات از تمام ابعاد نگاه کنیم، نگاه ما تنها نمیتواند مکانیکی باشد. ما همانند پسماند در ارتباط با پساب هم باید به دو مورد توجه کنیم، آیا نگاه ما نگاه منبع محور هست یا مصرف محور، آیا نهاد شکلگرفته در ارتباط با منابع هست یا مصارف. در حوزه مخاطب، یکی از مخاطبین اصلی مصرف مجدد که در بخش کشاورزی هستند باید به دو سؤال اساسی جواب بدهیم. مشکل کشاورزان ما تنها مصرف آب نیست یک مشکل بزرگتر دارد و آنهم این است که ما در کشاورزی به دنبال امنیت غذایی هستیم یا خلق ثروت.
ما در استان کرمان نمیتوانیم بگوییم مردم شما بروید گندم بکارید با آبی که از خلیجفارس میآورند. او حتماً به دنبال خلق ثروت خواهد رفت. بنابراین نیاز هست تا ما این تضادها را جوابگو باشیم. در بررسی که ما در این حوزه در حال انجام هستیم وقتی میخواهیم یکراه حل ارائه دهیم باید از حاکمیت بخواهیم به دنبال این راهحلها باشد و این راهحلها را در سیاستهای حکمران ببینیم و همهجانبه نگر باشیم. نمیشود که محیطزیست را فدای توسعه کرد و همچنین محیطزیست هم نمیتواند خودش را همگام با توسعه نکند. ما در ابتدا باید بدانیم در کجا قرار داریم و مصرفکننده و مخاطبمان را بشناسیم. ما نمیتوانیم به کشاورز بگوییم برقی که مصرف میکند و آبی که مصرف میکند و گندمی که تولید میکند باید چقدر باشد. ما نمیتوانیم انتظاراتی داشته باشیم که نامتعارف هستند. ما باید از حکمرانمان و نهادهای حاکمیتیمان به دنبال این باشیم که درست است که بهای برق ما پایین است اما چطور میشود بهصورت پلکانی این قیمت را درست کرد، چطور سایر هزینهها مانند آب و حقوق کارمندان را درست کنیم و یا چطور عدالت اجتماعی را در تمام جوامع رشد دهیم. ما نباید نگاهمان مکانیکی و مهندسی باشد و باید به تمام مقولات نگاه کنیم. جواب در مسائل حوزه آب یک جواب فنی نیست.
جناب آقای مهندس احمری ( معاون توسعه و پایش اداره کل محیطزیست و توسعه پایدار شهرداری تهران )
مهمترین بحث آمایش سرزمین است و هماکنون این اختلاف در دولت وجود دارد که ما آن را در حوزه شهرسازی ببینیم یا برنامهریزی و چالشهای فراوانی در این خصوص وجود دارد. زمانی که از ظرفیت برد در حوزه سرزمینی صحبت میکنیم، بهطور مثال در منابع آبی و یا بحثهای مربوط به تابآوری و بحث امنیت که امروز باید بگوییم امنیت محیط زیستی. نیاز هست تا نقطه نظرات این جمع به بالا منتقل شود. ولی موضوع اصلی بحثی است که متخصصین و تولیدکنندگان و کارآفرینان که در این جلسه هم حضور دارند در بخش اقتصاد کمرنگتر دیده میشوند.
یعنی اقتصاد فاضلابی و اقتصاد آبی شاید یک محرک خوبی برای حرکت در این خصوص باشد اگر ورود سرمایهگذار به اقتصاد فاضلاب یا هر موضوع دیگری وجود نداشته باشد، طبیعتاً هر چه متخصصان و تولیدکنندگان تلاش کنند بهجایی نخواهند رسید. گرچه تولیدکنندگان ما امروز در بحث تصفیه فاضلاب شهری و بحث هیبریدی کردن، اگر قبول کنیم که اصلاً مدل هیبرید راداریم ما در شهر تهران به آن مبتلا هستیم که ده سال است به دنبال تصفیهخانههای محلی برای استفاده از آبهای سطحی و یا غیره همه آنها با بحران روبه رو خواهند شد.
تصفیهخانههایی که در ایران تعریفشده است یا تصفیهخانه فاضلاب هستند و یا تصفیهخانه آب شرب هستند درواقع صنعت در این نقطه عقبافتاده است. نمونههایی که تعریف میکنند نمونههای کپی کاری شده از کشورهای دیگر است که با ساختار ما نمیخواند. بهغیراز آنکه مشکل شریعت و مذهب را در بحث استفاده مجدد داریم و یا همین مشکل کرونا که خیلی از پروژههای ما را متوقف کرده است. چون آبی که میخواهیم مصرف کنیم آبی است که سطح دسترسی وسیعی دارد و استانداردهایی که دوستان در محیطزیست استفاده میکنند برای ما کاربرد ندارد. یک حلقهی دیگری که به نظر میرسد در اینجا باید مطرح شود این است که ما الآن کارآفرینی نداریم که بخواهد در این حوزه کارکند. شاید کارآفرینهای ما مدلهایی که تعریف میکنند مدلهای هست که موجودند. ما شاید روزانه دهها مدل پیشنهاد داریم ولی واقعاً نتیجه نمیدهد. بهای آب مسئله ایست که باید بررسی شود ولی حتی در کارآفرینان کسی کاری درزمینه استفاده مجدد انجام نداده است.
جناب آقای دکتر علیرضا نوری ( مدیر مطالعات و برنامهریزی امور فنی و عمرانی، استانداردسازی و امور بحران مرکز مطالعات شهرداری تهران )
بنده داشتم فکر میکردم که چرا ما رویکردمان پانزدهساله و کوتاهمدت است. در زمان ناصرالدینشاه سال 1260 تهران چیزی در حدود 1.4 هزار نفر جمعیت داشته است و الآن در حدود 8.6 میلیون نفر جمعیت دارد بعد از گذشت 130 سال و جمعیت در حدود 80 برابر شده است و این شهر ظرفیت استفادهاش از منابع زیستمحیطی 800 برابر شده است چون ما به تکنولوژیهای جدید دست پیدا کردهایم. درگذشته با سطل از چاه آب میکشیدیم و امروز با پمپهایی داریم که آب را با چندین برابر حجم میکشند.
چرا در این مدت فکر نکردیم که امروز به گذشتهمان با حسرت نگاه نکنیم. بنده یک برداشتی را داشتهام که براساس جلسهای در ستاد بحران بوده که خدمت دوستان عرض میکنم. ما تقریباً میشود گفت که به بحران عادت کردهایم و در شرایطی که جامعهای به بحران عادت میکند میرود به سمتی که کمکم گروه پیرامونش را حفظ کند. اگر ما بهعنوان مدیر میگوییم که دوره من 15 سال دیگر چندین بار تمامشده است و 4 سال یا 2 سال دیگر بیشتر نیست. ما فکر کوتاهمدتمان به خاطر عادت به بحران است و این خطرناک است و کار ما را سخت خواهد کرد اما غیرممکن نمیکند. اگر ما در این جمع حضور داریم شاید بتوانیم خودمان را به هدفمان برسانیم. یک جنبشی در ژاپن وجود دارد که یک فرهنگ است که جنبش شهرسازانِ آرام است. در آن جنبش ما میبینیم که اعتراضهای مدنی باعث شد حق داشتن 4 ساعت آفتاب است که هیچکس نمیتواند یک شهروند را از این حق محروم کند حتی بزرگترین نهادهای حکومتی نمیتوانند این کار را انجام دهند. چطور ژاپنیها توانستند به این دست پیدا کنند، با جمع شدنها و جنبشهای مدنی که شکل دادند. بنده گمان میکنم ما بتوانیم این نشست را کمکم به این سمت ببریم که به آهستگی خیلی از گروه هارا متقاعد کنیم که از آن ذهنیت بستهای که داریم و ذهنیت عادت کرده به بحران فاصله بگیریم و برویم به این سمت که اقدامات جمعیمان را گسترش بدهیم. لازم به ذکر است که الآن اگر هیچ سنخیتی بین آن 28 سنتی قیمت آب هست و 3000 دلاری که قیمت ملک هست در برخی از بخشها وجود ندارد شاید بخش عمدهاش به همین ذهنیت همهی ما برمیگردد. اگر قرار هست فردی یا مهندسی برای ما کاری انجام دهد و متناسب با آن قیمت 28 سنت حقوق بگیرد هرگز به سرانجامی نخواهد رسید اما اگر کمکم این ذهنیت را تغییر دهیم و یاد بگیریم تا برای آب و سایر منابعمان ارزش واقعیشان را قائل شویم میتوانیم به آن سرمنزل مقصود برسیم.
در خاتمه جناب آقای دکتر ترابی ضمن عرض تشکر از حاضرین در جمع برای برداشتن اولین قدم از گردهمایی و داشتن خرد جمعی بهعنوان کلام آخر فرمودند اینکه چرا ما باوجود بحران آب نمیتوانیم به سمت بحث بازآفرینی آب حرکت کنیم به نظر میرسد یکی از نیروهای محرکه اصلی آن وجود دو پارادوکس است، یکی آنکه قیمت زمین در کشور ما از قیمت جان بیشتر است و دوم قیمت بسیار پایین آب در کشور است.